آخرین اخبار
۲۷ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۸
آیه برف در قرآن | آیا در قرآن در مورد برف صحبت نشده است؟
بازدید:۴۶۰۹
صد آنلاین | به واژه (برف) به طور مستقیم در قرآن اشاره نشده است؛ با این حال آیاتی وجود دارد که در آنها به طور غیر مستقیم به برف اشاره شده است؛ اما چرا در قرآن خبری از برف و زمستان نیست؟؟
کد خبر : ۱۱۲۸۹۲

به گزارش صد آنلاین، اینکه در قرآن به طور مستقیم در مورد برف صحبت نشده است؛ آنقدرها عجیب نیست. امروزه واژه های زیادی وجود دارد که در قرآن اسمی از آنها برده نشده است؛ زیرا قرآن کتاب هدایت انسان ها است؛ نه دایره المعارف.

با اینحال آیه ای وجود دارد که در آن به طور غیر مستقیم به برف اشاره شده است و در برخی آیات دیگر به زمستان نیز اشاره شده است.

با ما همراه باشید تا آیه برف در قران را برای شما قراعت کنید و به شما بگوییم که دلیل اشاره نشده به کلمه (برف) در قرآن چیست؟؟؟

برف و تگرگ در قرآن

واژه‌ي فارسي «برف» در زبان عربي به معنا «ثلج» آمده است. اين واژه به صراحت در قرآن نيامده است. اما از سوره نور، آية ۴۳، مي فرمايد:

«وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشاءُ؛

و از آسمان ـ از كوه‌هاي كه در آن است ـ دانه‌هاي تگرگ نازل مي‌كند و هر كس را بخواهد بوسيله آن زيان مي‌رساند..»

از آيه ياد شده مي توان فهميد که در قرآن به طور ضمني به بارش برف هم اشاره شده است.

كلمه «من بردٍ» بيان براي «الجبال» است. يعني؛ كوه‌هاي از تگرگ و قطعه‌هاي يخ. و كوه‌هاي يخ در آسمان به معناي مختلف تفسير شده است از جمله؛

  •     كنايه از توده عظيم تگرگ به وسيله ابرها در دل آسمان به وجود مي‌آيد: مانند كوهي از علم و غيره.
        توده عظيم ابر همانند كوه.
        توده عظيم ابر در آسمان به شكل كوه ديده مي‌شود: البته از طرف بالا (يا از درون هواپيما) نگاه كنيم.

در آيات مورد بحث ابرهاي بلند صريحاً به كوه‌هاي از يخ اشاره مي‌كند. دانشمندان نيز با پيشرفت فنون به ابرهاي متشكل و مستور از سوزن‌هاي يخ رسيده‌اند. حتي يكي از دانشمندان شوروي در تشريح ابرهاي رگباري طوفاني، چندين بار از آنها به عنوان كوه‌هاي ابر، يا كوه‌هاي از برف ياد كرده است.

در نتيجه آية ۴۳ سوره نور، به صورت غير مستقيم به «برف» اشاره كرده است.
چرا در قرآن در مورد برف به صورت مستقیم صحبت نشده است؟

این که نام برف در قرآن نیامده، مسئله عجیبی نیست؛ چرا که به جز اسم برف موارد بسیار دیگری نیز وجود دارد که در قرآن به آنها اشاره نشده است. بدیهی است که این نقصی برای قرآن نخواهد بود؛ زیرا قرآن کتاب دائرة المعارف نیست، تا اسامی هر چیزی در آن وجود داشته باشد. وقتی می گوییم قرآن کتابی جامع است، منظورمان این است که همه چیزهایی که انسان برای رسیدن به کمال و سعادت اخروی و دنیوی خود بدان محتاج است، در قرآن بیان شده است.

قرآن کتاب هدایت است و هر آنچه به این منظور کمک می رساند در این کتاب مقدس آمده است و روش آن در بیان مطالب، اشاره به اصل و کلیات آنهاست و کمتر به بیان فروع و جزئیات پرداخته است که شاید دلیل آن گستردگی بیش از حد تصور موضوعات و احکام جزئی باشد.

در قرآن و دیگر منابع اسلامی به طبیعت و مظاهر آن و موجودات مختلف توجه بسیاری شده و از آنها به عنوان نعمت ها و نشانه های خداوند یکتا و عظمت و قدرت او یاد شده است؛ زیرا یکی از راه های خداشناسی توجه به مخلوقات و آثار خدا است، به همین دلیل بیشتر، چیزهایی که در معرض دید مردم بوده، در قرآن از آنها یاد شده، تا در خلقت آنها دقت شود
بنابر این، اگر نام چیزی در قرآن نیامده، مسئله عجیبی نیست؛ چرا که به جز اسم برف موارد بسیار دیگری نیز وجود دارد که در قرآن به آنها اشاره نشده است. برای مثال درباره میوه‌ای؛ مانند پرتقال یا لیمو و یا موز یا درباره موادی؛ مانند نفت و بنزین و بسیاری از چیزهای دیگر مطلبی در قرآن وجود ندارد.
پس این پرسش نسبت به همه آنها وجود خواهد داشت.
برف و تگرگ در قرآن
معنای جامعیت قرآن

عقیده ما مسلمانان آن است که قرآن از جامعیت برخوردار است، اما این بدان معنا نیست که حل همه مشکلات را از قرآن انتظار داشته باشیم.

گرچه درباره جامعیت قرآن تحلیل های متعددی از سوی دانشمندان ارائه شده است، اما عمدتاً جامعیت را در راستاى اهداف دین تلقى کرده ‏اند و جامعیت قرآن را امرى اضافى و نسبى دانسته ‏اند.

قرآن کریم، کتاب هدایت براى عموم مردم است و جز این کارى ندارد. البته همه آن چیزهایى که برگشتش به هدایت است؛ از معارف حقیقیه مربوط به مبدأ و معاد و اخلاق فاضله و شرایع الهیه و قصص و مواعظى که مردم در اهتدا و راه یافتنشان به آن محتاجند، در قرآن وجود دارد.

دین آمده است آن چیزهایى را در اختیار مردم قرار دهد که مردم با پاى خویش نمى‏توانند به آن برسند. اساساً قرآن کریم و همچنین دین، شأنش این نیست که در امورى که مربوط به یافته ‏هاى خود بشر است دخالت کند؛ زیرا خداوند به انسان عقل و خرد و اندیشه ارزانى داشته است.

مسلماً دین در صدد از کار انداختن استعدادهاى بشرى نیست؛ چرا که لازمه‏اش عبث بودن خلقت حواس و عقل و تجربه بشر است. قرآن مجید اساس برنامه خود را بر خداشناسى قرار داده و اعتقاد به یگانگى خدا را اولین اساس دین شناخته است و پس از شناساندن خدا، معادشناسى (اعتقاد به روز رستاخیز که در آن پاداش و کیفر کردار نیک و بد انسان داده خواهد شد) را از آن نتیجه گرفته و اصل دیگر قرار داده است و پس از آن پیامبر شناسى را از معادشناسى نتیجه گرفته است؛ زیرا پاداش اعمال نیک و بد، بدون ابلاغ قبلى – طاعت و معصیت و نیک و بد – از راه وحى و نبوت، صورت نمى‏گیرد. و آن را نیز اصل دیگر قرار داده، و در نتیجه اعتقاد به یگانگى خدا و اعتقاد به نبوت و اعتقاد به معاد را اصول دین اسلام شمرده است.

پس از آن، اصول اخلاق پسندیده و صفات حسنه مناسب اصول سه‏ گانه را که یک انسان واقع ‏بین با ایمان باید واجد آنها و متصف (صفتی شناخته شده) به آنها باشد، بیان کرده و سپس قوانین عملى که در حقیقت حافظ سعادت حقیقى و زاینده و پرورش دهنده اخلاق پسندیده و بالاتر از آن عامل رشد و ترقى اعتقادات حقه و اصول اولیه است، تأسیس و بیان کرده است. اخلاق پسندیده همیشه با یک رشته اعمال و افعال مناسب زنده مى‏ماند.
چنان که اخلاق پسندیده نسبت به اعتقادات اصلى همین وضعیت را دارند؛ مثلاً کسى که جز کبر و غرور و خودبینى و خودپسندى نمى‏شناسد اعتقاد به خدا و خضوع در برابر مقام ربوبى را نباید از وى توقع داشت و کسى که یک عمر معناى انصاف و مروت و رحم و عطوفت را نفهمیده است، نمى ‏تواند ایمانى به روز رستاخیز و بازخواست داشته باشد.

قرآن مجید فراگرفته است بر هدف کامل انسانیت و آن را به کامل ترین وجهى بیان مى‏ کند؛ زیرا هدف انسانیت که با واقع بینى سرشته شده ‏است همان جهان بینى کامل است که لازمه آن به کار بستن اصول اخلاقى و قوانین عملى مناسب با آن است که قرآن مجید تشریح کامل این مقصد را به عهده دارد. خداى متعال در وصف آن مى‏ فرماید: “یهدى الى الحق و الى طریق مستقیم” ؛ هدایت مى‏ کند قرآن مجید به سوى حق (در اعتقاد) و به سوى راهى راست (در عمل).

آیت الله مکارم شیرازی نیز معتقد است: با توجه به این که قرآن کتاب تربیت و انسان سازی است که برای تکامل فرد و جامعه در همه جنبه های معنوی و مادی نازل شده است، منظور از جامعیت؛ تمام اموری است که برای پیمودن این راه لازم است، نه این که قرآن یک دائرة المعارف بزرگ است که تمام جزئیات علوم ریاضی و جغرافیایی و شیمی و فیزیک و گیاه شناسی و مانند آن در آن آمده است.
آیه قرآن در مورد فصل زمستان

زمستان چهارمين فصل از فصل هاي سال است كه در پس پاييز و خزان طبيعت مي آيد و با سه ماه سرد و برف و بوراني خويش چهره طبيعت را دگرگون مي سازد. البته در برخي از مناطق دنيا، طبيعت تنها دو فصل پرباران و كم باران و يا گرم و خشك در كنار فصل سرد و برفي به مردم آن هديده كرده است. در مناطقي چون حجاز نيز مي توان تنها سه فصل بهار و تابستان و زمستان را مطرح ساخت و پاييز در آن چنان كه بايد و شايد خودنمايي نمي كند.
در آيات قرآني به سفرهاي زمستاني قريش به نقاط گرمسيري براي تجارت و سفرهاي تابستاني به مناطق سردسيري اشاره شده است. (قريش آيات ۱ و ۲)

شيخ طبرسي در تفسير مجمع البيان در ذيل آيه مي نويسد كه قريش هر سال دو سفر تجارتي داشتند كه در زمستان به يمن و در تابستان به شام سفر مي كردند. اين سفرها كه به نظر مي رسد ادامه سفرهاي بازرگاني تجار از راه دوم ابريشم باشد براي مردم مكه بسيار سودآور بود. آنان با سفرهاي تجاري خويش نه تنها از گرسنگي و مشكلات بياباني رهايي مي يافتند بلكه با اندوخت سرمايه ها به تمول رسيده و در تمام مناطق حجاز و نجد از جايگاه ويژه اي برخوردار مي شدند.

اين سفرها افزون بر كاركردهاي ياد شده موجب مي شد تا زمينه الفت، تفاهم و همبستگي ميان قريشيان فراهم شود و اجتماع آنان از اقتدار دروني و بيروني خوبي برخوردار گردد و مردم آن از عزت و شكوه و بزرگي خدادادي بهره مند شوند.

خداوند در آيات سوره فيل و نيز قريش روشن مي سازد كه فراهم آمدن زمينه مناسب از جانب خداوند براي سفرهاي زمستاني و تابستاني قريش، حجتي كامل بر لزوم روي آوري آنان به عبادت خداوند بود؛ زيرا خداوند با ربوبيت خويش كاري كرد تا آنها بتوانند از اين دو فصل براي تجارت و سودهاي كلان بازرگاني در كنار امنيت جاده ها بهره مند شوند.
سوره قريش (۱۰۶): آيات ۱ تا ۴

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏

لِإِيلافِ قُرَيْشٍ (۱)

إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ (۲)

فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ (۳)

الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ (۴)
ترجمه آيات‏

به نام خداوندى كه رحمت عامش شامل همه و رحمت خاصش از آن مؤمنين است.

(خدا با اصحاب فيل چنين كرد) براى آنكه قريش با هم انس و الفت گيرند (۱).
الفتى كه در سفرهاى زمستان و تابستان ثابت و بر قرار بماند (۲).

پس (به شكرانه اين دوستى) بايد يگانه خداى كعبه را بپرستند (۳).

كه به آنها هنگام گرسنگى طعام داد و از ترس و خطراتشان ايمن ساخت (۴).

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها